سوی دیار عاشقان♥ |
|||
15 / 5 / 1392برچسب:, :: 14:26 :: نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss
عقربها و مارها بازیچه دخترکان "پشت شگی"/ چاله آب تامین کننده آب شستشو، احشام و آشامیدن!
روستاهای محروم گلدشت و پشت شگ مقصد بعدی سفرنامه جنوب کرمان هستند، روستاهایی ساخته شده از برگهای درخت خرما که در گرمای سوزان کویر آب مورد نیازشان را از برکه های غیر بهداشتی تامین می کنند و وجود حشرات موزی و مارهای زهر آگین در خانه های درختی ساکنانشان را آزار می دهد.
به گزارش خبرنگار مهر، اکیپ خبری سفرنامه جنوب کرمان پس از گذری بر دو روستای جهل در و بن چاه این بار به سمت روستای محروم گلدشت قدم بر می دارند هر چند نام این روستا از دشتی پر گل حکایت دارد اما خشکسالیهای متوالی از این روستا چیزی جز تپه های شنی به جای نگذاشته است. احمد یوسف زاده در واپسین روز سفر به قلعه گنج این بار قدم به مکانی می گذارد که روزگاری مملو از آب و گل بود اما امروز از رودخانه این روستا جز بیابان چیزی باقی نمانده است. در روستای گلدشت حدود 20 خانواده وسط بیابانی که بالا دست اردوگاه آورتین قرار دارد زندگی می کنند. نمایی از روستای کپری گلدشت آورتین منطقه ای بوده در پایین دست کوه مارز که بارانداز اشرار و قاچاقچیان بوده، سالهای اولیه دهه هفتاد، مسئولان برای برقراری امنیت، کوچ اجباریشان داده به بالا دست جاده قلعه گنج ایرانشهر، برایشان چاه کشاورزی حفر کرده تا نان حلال بخورند. اردوگاه آورتین امروزه شهرکی آباد شده با امکانات رفاهی و البته مردمی که خشکسالی آزارشان می دهد. روستایی در حسرت یک لیون آب خنک/ مردمی که در مجاورت کابلهای فشار قوی، برق ندارد روستای گلدشت به فاصله شش کیلومتری شهرک آورتین اما نه جاده ای دارد و نه برقی. جز پیرمردی 80 ساله باقی مردها رفته اند پی دام هایشان به کوههای بالادست. از جلو کپرهای روستا تا خط فشار قوی برق شاید بیش از 3 کیلومتر نباشد ، اما آنها در حسرت یک لیوان آب خنک می سوزند. تابش آفتاب، فریم عینکم را داغ کرده و صورتم را می سوزاند وقتی دارم زجر زندگی مردم آنجا را در دفترم یادداشت می کنم. می پرسم آخر چرا به شهرک نزدیکتر نمی شوید که دولت برایتان برق بکشد، زنها یک صدا می گویند: ما دامداریم، نمی توانیم از این نزدیکتر بشویم. دختری تنها که خرج زندگیش را از حصیر بافی در می آورد، حصیری 5 هزار تومان زرخاتون از نداشته هایشان می گوید زرخاتون ماری زاده، دختری 24 ساله است که بهتر از دیگران قدرت شکایت دارد، او می گوید ما در کنار احشاممان و مردانمان بودیم، دولتی ها گفتند بیایید پایین برایتان برق می آوریم، مدرسه می سازیم، حالا که آمده ایم باید توی این کازه داغ بسوزیم، نه جاده ای نه برقی و نه هم مدرسه ای. اداره آب و فاضلاب روستایی از منبع آبی که برای شهرک پایین دست ساخته انشعابی به اینها هم داده ولی انگار سهم آنها فقط ساعاتی از نیمه شب به بعد است که ظرف ها و مشک هایشان را پرآب کنند. جا به جای روستا اثری از نقشه اتاق های طرح کپر زدایی دیده می شود اما می گویند با حالی که هر خانواده 200 هزار تومان پول به حساب دولت ریخته ایم خبری از پیمانکار نشده است. دختری که خرج را با حصیر بافی در می آورد مریم ماری زاده دختریست 22 ساله که پدرش فوت کرده و برادری هم در خانه ندارد، خودش خرج زندگی اش را از راه حصیر بافی در می آورد با برگ های درختچه داز که در حاشیه کوههای مارز می روید. هر حصیر5 هزار تومان قیمت می خورد که البته 2 هزار تومانش می رود بابت خرید «پیش» یا همان برگ های داز.
برای من که روستا زاده ام و می دانم مارهای سمی و عقرب های جرّار در مناطق گرمسیر نیمه های شب که هُرم زمین کمتر می شود از سوراخ هایشان بیرون می آیند ، سوالی پیش آمده که: زیر این کپرها که هیچ حفاظی ندارند چه می کنید با مار و عقرب و رتیل های سمی؟! زنی 30 ساله دختر 8 ساله اش را هل می دهد جلو و می گوید: چکار می کنیم؟ هیچی! این بچه را از پارسال تا حالا یکبار مار زده و دو بار عقرب!! می گوید هر بچه ای را که مار بزند روی دوش تا شهرک می بریم و از آنجا ماشینی دربست می کنیم تا شهر. چاله ای گلی سهم یک روستا از تامین آب 60 خانوار/ محلی برای تامین آب شتشو لباس، حمام، احشام و البته آب آشامیدنی یک ساعت مانده به غروب آفتاب تصمیم می گیریم به روستای پشت شگ برویم. جاده ای خاکی دارد . دو کیلومتر مانده به روستا اولین و دردآورترین مشکل اهالی پشت شگ پیش چشممان ظاهر می شود. بی آبی. در بستر رودخانه ای خشک که روزگاری جاری بوده عده ای زن و کودک دور چاله ای جمع شده اند. چاله ای با عرض و عمق دو متر. داخلش آبی گل آلود دیده می شود که روی سطحش زنبورها و سوسک های مرده دیده می شوند. اینجا محل تامین آب اشامیدنی روستای 60 خانواری پشت شگ و احشامشان است. زنها ظروف و لباس هاس چرکشان را هم برای شستن به همین محل می آورند. اینجا به نوعی حمام روستا هم محسوب می شود. برکه غیر بهداشتی که تنها راه تامین آب آشامیدنی، شستشوی و تامین آب احشام است طرح کپرزدایی در روستا نیمه تمام مانده اینجا هم خانه های طرح کپرزدایی نیمه کاره رها شده اند. همه روستاییان در این سفر از یک پیمانکار گلایه دارند. گزارش: احمد یوسف زاده نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ بسم الله الرحمن الرحیم، وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ♥♥♥♥♥ اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ♥♥♥♥♥ اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً ♥♥♥♥♥ اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ *(۲۵۵)* لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ *(۲۵۶)* اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ *(۲۵۷)* صدق الله العّلی العّظیم ♥♥♥♥♥ اللهم صل علی ، علی بن موسي الرضا مرتضي الامام التقي النقي و حجتك علی من فوق الارض ومن تحت الثري الصديق الشهيد صلاه كثيره تامه زاكيه متواصله متواتره مترادفه كأفضل ماصليت علي احد من اوليائک پرودگارا، بر علي بن موسي الرضاي برگزيده ، درود و رحمت فرست . آن پيشواي پارسا و منزه و حجت تو بر هر كه روي زمين و زير خاك است. بر آن صديق شهيد درود و رحمت فراوان فرست، درودي كامل و بالنده و از پي هم و پياپي و پي در پي، همچون برترين و درود و رحمتي كه بر هريك از اوليائت فرستادي. ♥♥♥♥♥ خیالت راحت ! من همان منم ؛ هنوز هم در این شب های بی خواب و بی خاطره، میان این کوچه های تاریک پرسه می زنم اما به هیچ ستاره ی دیگری سلام نخواهم کرد.. ♥♥♥♥♥ اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم ♥♥♥♥♥ سکوتم را نکن باور..... من آن آرامش سنگین پیش از مرگ توفانم..... من آن خرمن ..... من آن انبار باروتم...... که با آواز یک کبریت آتش می شوم یکسر.... ♥♥♥♥♥ ارادتمند : رئیس آبی ها Blues Boss آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها نويسندگان |
|||
|